بازدید از ویل
مارس امسال، من و لوک به یک سفر اسکی سریع به ویل رفتیم. ما هرگز نرفته بودیم و من دوست دارم هر زمان که فرصت داریم کوه های جدید را با بچه ها امتحان کنیم.
ما به داخل دنور پرواز کردیم و به سمت ویل رفتیم و وارد چهار فصل شدیم. می دانید که من به دلیل خدمات و امکانات، از طرفداران پر و پا قرص Four Seasons هستم. آنها مطلقا هرگز شکست نمی خورند.
ما با تیم فوقالعاده Fly Smoother کار میکنیم تا به ما در برنامههای سفر کمک کنند. آنها همه چیز را برای ما آسان می کنند، از پرواز گرفته تا ترانسفر به هتل، فعالیت و رزرو غذا. وقتی به هتل رسیدیم، فضای بسیار زیبایی در اتاق منتظر ما بود. همیشه لمس خوبی است و به شما احساس خاص بودن می دهد و دوست دارید سفرتان شروعی عالی داشته باشد.
من و لوک درست به موقع برای ناهار دیر رسیدیم. گاز گرفت و سپس او را برای آسمان در محل اجاره در هتل آماده کرد. فوق العاده آسان بود در روز برای اسکی خیلی دیر شده بود، بنابراین ما به گشت و گذار در روستای ویل رفتیم که یک پیاده روی سریع از پشت هتل بود.
لوک به سرعت یک پیست اسکیت پیدا کرد. او اسکیت هایش را با خود آورد زیرا مصمم بود یخ را پیدا کند و همین کار را کرد. به سرعت. او اسکیت زد، من یک قهوه داغ خوردم و بعد به راه افتادیم تا مغازه ها را مرور کنیم.
لوک به کلاه ایمنی نیاز داشت زیرا او از کلاه فعلی خود بیشتر شده بود، بنابراین ما فروشگاهی را راه اندازی کردیم که در زمینه کلاه ایمنی تخصص داشت و انتخاب زیادی داشت. آنها همچنین کلاههای شگفتانگیزی برای کامیونداران داشتند، بنابراین ما چند تا به خانه آوردیم. لوک یکی را انتخاب کرد که نوشته بود: SEND IT. گفتم لوک یعنی چه؟ او گفت: “میدانی مامان – وقتی از کوه پایین میروی، آن را میفرستی. مثل اینکه شما آن را از کوه «بمبباران» کنید. باشه مرد باشه فوق العاده ناز هر چی که هست
بعدازظهر خوبی داشتیم که در شهر مستقر شدیم و با آن آشنا شدیم. بعد از چند ساعت گشت و گذار، برای دوش گرفتن و صرف شام به هتل برگشتیم.
ما اولین رزرو شام خود را در Sweet Basil رزرو کردیم. من به آن “OK” می دهم. منوی کوچکی بود و غذا تازه و خوشمزه بود اما چیزی که جوراب هایم را از بین نبرد. ما با هم یک غذای دوست داشتنی خوردیم و بعد یک شب واقعاً خوب خوابیدیم تا صبح روز بعد آماده باشیم که به شدت به کوه ضربه بزنیم.
وقتی با بچههایم اسکی میکنم، مربی میگیرم. این برای من به چند دلیل اولویت بالایی دارد:
-
بچه های من خیلی بهتر از من اسکی باز هستند. دوست دارم راحت باشم و با سرعت آهسته و پیوسته پیش بروم. آنها دوست دارند “آن را بفرستند” همانطور که کلاه می گوید.
-
وقتی برای اولین بار در یک کوه هستم، فکر می کنم ضروری است که کسی را داشته باشم که مسیرها را به ما نشان دهد. به خصوص زمانی که هوا یخبندان است و بیرون آوردن نقشه بدون افتادن انگشتان از یخ زدگی سخت است.
-
اگر سرد یا خسته شدم، این امکان را دارم که لوک را نزد مربی بگذارم و به داخل بروم.
ساعت ۹ صبح در کوه بودیم تا با مربی خود ملاقات کنیم. شما هرگز واقعاً نمی دانید که با این پسرها (من می گویم پسرا، چون هنوز دختری نداریم) قرار است چه چیزی به دست آورید و وقتی پسرمان را دیدم که به سمت ما می رود، نمی دانستم چه انتظاری داشته باشم. او خود را دنی بوی معرفی کرد. او سپس به ما گفت که او بهترین مربی در Vail است و در مورد آن جدی بود. گفتیم….خب این شگفت انگیز است. برویم!
معلوم شد، او بهترین بود. صبور و جدید کوه در داخل و خارج. ما را به دویدن های شگفت انگیز برد و آسان گرفت اما مطمئن شد که از آن لذت می بریم. او همچنان از مهارتهای اسکی ما تعریف میکرد، بنابراین آموزش کمی برای من و لوک عالی بود. ما می خواهیم اسکی کنیم! ما نمیخواهیم وقت خود را برای گرفتن نشانگر صرف کنیم. من فکر نمیکنم آنقدرها هم خوب باشیم – اما به اندازه کافی خوب هستیم که نانهایمان را در سرتاسر کوه اسکی کنیم و این تنها کاری است که میخواستیم انجام دهیم.
ماه مارس بود و من فکر نمی کردم هوا فوق العاده سرد باشد، اما درست برعکس بود. یخ زدگی بود در موارد منفی! من به اندازه کافی گرم لباس نپوشیدم. وقتی در ماه فوریه در آسپن بودم، دیدم این خانم این لباس شگفت انگیز را پوشیده است و من فقط باید آن را می داشتم. من آن را سفارش دادم و برای اولین روز بیرون از ویل پوشیدم و به معنای واقعی کلمه فکر میکردم تمام بدنم میترکد زیرا به یخ تبدیل شدم. مجبور شدم بروم داخل. حوالی ساعت ۱ بعد از ظهر آن را به اتاق رزرو کردم و لوک و دنی بوی را ترک کردم تا به ماجراجویی های خود بروند. آنها واقعاً خوشحال بودند که از شر من خلاص شدند. آنها از میان درختان و روی الماس های سیاه که راه ترجیحی لوک برای اسکی است، رفتند. عالی بود بعد از سفارش سرویس اتاق (یک کاسه دیوانهکننده سوپ پیاز فرانسوی که روی آن یک خمیر فیلو پخته شده کاملاً کرهای روی آن ریخته شده بود!) یک غوطهور شدن در وان آب گرم و یک دوش داغ داغ، به هوش آمدم و بیرون رفتم. اما این بار، من لایه های بزرگ تایم. وقتی به گوندولا رسیدم آنقدر لایهها گذاشتم و سطلهای عرق ریختم.
من به راحتی با لوک و دنی بوی ملاقات کردم و چند ساعت اضافی در کوه داشتیم و سپس یک روز به آن زنگ زدیم.
آن شب، من و لوک در مکانی به نام آلمرسی شام خوردیم. حالا این مکان… سرگرم کننده بود! و خیلی متفاوت! آنها فوندو سرو می کنند! شگفت انگیز بود. من و لوک یک فوندو راکلت سفارش دادیم. این یک خانم بود. پنیر آب شده نبود!! فقط آبگوشت گاو که گوشت را در آن بپزید. بنابراین دفعه بعد، من کاملاً فوندوی سنتی را سفارش می دهم. اما با این وجود، بازی کردن با غذای ما فوق العاده سرگرم کننده بود و این رستوران یک مکان عالی برای صرف غذا بود.
روز بعد، همه چیز را دوباره انجام دادیم. اسکی، غذا خوردن، جکوزی، تکرار کنید. برای آخرین وعده غذایی، در یاما خوردیم. سوشی سنتی، صحنه آرام و غذاهای خوشمزه.
در روز آخر، چندین ساعت قبل از پرواز وقت داشتیم، بنابراین من و لوک تصمیم گرفتیم قبل از پرواز دوباره به کوه برویم. ما دیگر دنی بوی را نداشتیم اما او آنقدر خوب به ما یاد داده بود که لوک توانست من را در کوه راهنمایی کند. یک روز بسیار برفی بود، بنابراین اگرچه ما برای اولین بار و تازه آراسته شده بیرون آمدیم، آنها به سرعت پوشیده از برف شدند و در واقع عبور از آن بسیار دشوار شد. ما پشتکار داشتیم و به راهمان ادامه دادیم و بعد از ۱ ساعت بیرون آمدن سفید، خورشید بیرون آمد و آنجا خیلی دوست داشتنی بود.
شما هرگز نمی دانید که در یک سفر اسکی از نظر آب و هوا، برف، شرایط و مربی خود چه خواهید داشت، اما من همیشه می دانم که ما به خاطر همه کارهایی که به عنوان یک خانواده انجام می دهیم، اوقاتی حماسی خواهیم داشت. اسکی مورد علاقه مطلق من است.
برگرفته و ترجمه از aprettycelebration.com
منتشر شده در لیزراستودیو در ۲۰۲۴-۰۹-۲۸ ۰۴:۳۱:۰۴
عناوین بصورت هشتگ: #بازدید #از #ویل