کسانی که پنج مرکز فرای یا شاید اسپیرا کادبری یا پژواک فاکس را به یاد می آورند، دستشان بالاست. من مطمئناً این کار را میکنم و دنیا بدون آنها مکان به ظاهر کمتر شادی است – حداقل وقتی به دنبال یک چاشنی شکلات هستید.
پس چرا آنها و بسیاری دیگر علاوه بر این، در مقایسه با محصولاتی مانند Mars Bar، Twix یا Dairy Milk – که با توجه به ترکیبات طعم بیپایان و تکنیکهای تولیدی که امروزه در دسترس تولیدکنندگان است، به سادگی باورنکردنی هستند، ظاهری زودگذر از خود نشان دادند.
یک تئوری این است که کمپین های بازاریابی به اندازه میله های به اصطلاح پرچمدار موجود قوی نبودند. راه اندازی یک محصول جدید در رقابت مستقیم با یک محصول موفق موجود باید دشوار باشد، اینطور نیست؟ آیا بازاریابان به دنبال این بودند که آنها را بدون کاهش سود حاصل از بارهای محبوب قبلی، موفق کنند، و اگر چنین بودند، چگونه آن را متعادل می کردند؟ باید در نهایت به سود و زیان منتهی شده باشد، و مسئولیت جمع نشدن این اعداد به دری است که نمی دانیم چه کسی از آن می نشیند.
آیا ساده تر از این است؟ نوار Mars از زمانهای بسیار قدیم وجود داشته است، بنابراین Twix و تعداد انگشت شماری از میلههای دیگر که احتمالاً با آنها آشنا شدهایم نیز وجود داشته است، بنابراین آیا این صرفاً یک چیز راحتی است که به این محصولات آزمایششده و آزمایششده پایبند باشیم؟ – یک تخته شکلات مطمئناً چیز راحتی است، بنابراین منطقی است که قمار روی یک تخته ناشناخته ممکن است برای برخی جهش زیادی داشته باشد.
ممکن است بحث وفاداری به برند نباشد، اما معتقدم کلید قدرت ماندگاری همیشه قدرتمند کلاسیکها ممکن است با آخرین نکته من ارتباط داشته باشد. به آنچه که می دانید به نظر می رسد مانترای شکلات خوار است، بچسبید، و اگر تصمیم دارید آنقدر جسور باشید که چیزی متفاوت را معرفی کنید، وای به حال شما اگر از روز اول تحت تأثیر قرار نگیرد!
نظر شما در مورد این موضوع چیست؟ به ما بگویید چه فکر می کنید.
برگرفته و ترجمه از confectioneryproduction
منتشر شده در لیزراستودیو در ۲۰۲۴-۰۱-۳۱ ۱۷:۰۳:۰۵
عناوین بصورت هشتگ: #آزمون #زمان